جدیدترین ماجراجوییِ اِنولا پس از آن آغاز میشود که دختر جوانی که در یک کارخانهٔ کبریتسازی کار میکند، او را برای یافتن خواهر گمشدهاش استخدام میکند. طولی نمیکشد که اِنولا خود را در یک تعقیبوگریز پرمخاطره در سراسر لندن مییابد، و از زیر شکم صنعتیِ این شهر به جشنهای پر زرقوبرق محافل سطح بالا سفر میکند...
مردی پس از بیدار شدن در بیمارستانی در مکزیک بدون خاطره ای از گذشته متوجه می شود که توسط گروه های مختلف کارتل تحت تعقیب است که همه به دنبال چیزی هستند که او دزدیده است...
مجری ارشد اوباش میامی، کودا (آنتونیو باندراس) همه چیز را فدا می کند تا سازمان جنایتکاری را که تمام زندگی خود را برای ساختن آن صرف کرده است از بین ببرد، وقتی متوجه می شود که رئیسش استل (کیت باسورث) زندگی یک جوان فراری را در معرض خطر جدی قرار می دهد. او آخرین فرصت را دارد تا گذشته اش را جبران کند و ...
این فیلم دربارهٔ تعقیب و دستگیری قاتل زنجیرهای آمریکایی چارلز کالن است که در طول ۱۶ سال دوران کاری خود به عنوان یک پرستار، ۳۰۰ بیمار را به قتل رساند...
مارک، پلیس مخفی است که در تلاش برای جلب اعتماد هنری و گرفتن اعتراف از او که مظنون به قتل است ، رابطه شدید و صمیمی برقرار می کند و در این روند جان هر دوی آنها را به خطر می افتد ...
سامیر و نارگیس پس از غلبه بر همه مشکلات، وقتی ناندینی کوچک وارد زندگی آنها می شود و خانواده آنها کامل می شود، پرتویی از آفتاب را پیدا می کنند. اما شادی آنها کوتاه مدت است...
هنگامی که لیگ عدالت توسط لکس لوتور (مارک مارون) تسخیر میشود، کریپتو (دواین جانسون) سگ سوپرمن، تیمی از حیوانات خانگی را تشکیل میدهد که به آنها قدرتهای فوقالعاده داده میشود...
در اواسط بازیهای المپیک 1988 سئول، یک تعقیب و گریز با ماشین در خیابانهای سئول اتفاق میافتد، زیرا گروهی با استعداد از رانندگان نوزاد، معروف به "تیم عالی سانگدونگ"، شروع به کشف فساد میکنند..
یک سفر جاده ای تبدیل به بزرگراهی به جهنم برای برندا و خانواده اش می شود. آنها تنها در صحرای نیومکزیکو زمانی که هدف یک قاتل مرموز قرار می گیرند باید برای جان خود بجنگند...
نیکلاس کیج با بیپروایی پیشنهاد ۱ میلیون دلاری را برای حضور در روز تولد یک طرفدار فوقالعاده میلیاردر مکزیکی قبول میکند. وقتی همه چیز به شکل وحشیانهای در میآید، نیک مجبور میشود نسخهای از شخصیتهای شاخص و دوست داشتنی خود شود تا همسر و دخترش را از هواداری که یک قاچاقچی معروف بدنام است ، بدرقه کند...
نگهبان سابق "تانگ" به دلیل دریافت رشوه زندانی می شود، در حالی که "جون" موفق به فرار از زندان نشده بود برای ادامه گذراندن دوران محکومیت خود به زندان باز می گردد. جون می بیند که تانگ با زندان آشناست و او را به همکاری در برنامه فرار می کشاند...
ویکرام یک پلیس 32 ساله است. در حالی که او در حال مبارزه با گذشته دردناک خود است، خطرات زمانی بالا میرود که دختری به نام پریثی به طور مرموزی در حیدرآباد ناپدید میشود و ویکرام باید به هر قیمتی شده این پرونده را حل کند...