Captain America: Civil War
7.8 (میانگین رآی 716,000 نفر)
75 نمره منتقدین
7.6 امتیاز کاربران ( 108 رای)

Captain America: Civil War ( 2016 )

تاریخ انتشار : 2016/05/05
 بعد از اتفاقات انتقام‌جویان: عصر اولتران دولت‌های جهان قانونی را وضع می‌کنند که طی آن فعالیت‌های تمامی ابرقهرمانان کنترل می‌شوند و آن‌ها بایستی برای دولت کار کنند. کاپیتان آمریکا و مرد آهنی که در مورد این قانون نظرات متفاوتی دارند، مقابل یکدیگر می‌ایستند...
Captain America: Civil War
  • نسخه سانسور و زیرنویس کیفیت: BluRay 1080p حجم : مشخص نشده انکودر: CC
    نسخه سانسور و زیرنویس کیفیت: BluRay 720p حجم : مشخص نشده انکودر: CC
    نسخه سانسور و زیرنویس کیفیت: BluRay 480p حجم : مشخص نشده انکودر: CC
    • gmwow
      آیا این نقد برایتان مفید بود ؟
      gmwow
      پنجشنبه, ۱۶ شه‍ ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۱۹
      • نقش آفرینی بازیگران :
      • موسیقی متن :
      • جلوه های ویژه :
      • تأثیرگذاری :
      • داستان کلی :
      نقاط قوت
      نقاط ضعف
      زمانی که مارول با جاه طلبی شروع به ساخت اولین فیلم انتقام جویان کرد، خیلی ها تعجب کردند. آنها چگونه می توانند چنین کاری را انجام دهند؟ در طول سالهای مختلف و در فیلم های متفاوت از جمله مرد عنکبوتی ۳، کاراکتر های زیادی در فیلم درگیر بودند ولی تمرکز چندانی روی آنها وجود نداشت. این برای مارول مقداری نگران کننده بود چون در فیلم The Avengers فقط یک ستاره حضور نداشت بلکه ۷ ابرقهرمان در روی یک صحنه به اجرای نقش می پرداختند. حال برگردیم به سال ۲۰۱۶، در جایی که به نظر می رسد این ابرقهرمان ها بطور صمیمانه ای کنار یکدیگر جمع شده اند. در این سال نوبت اکران فیلم Captain America: Civil War می باشد، فیلمی که در آن ۱۲ ابرقهرمان و ۳ نقش منفی حضور دارند. با این حال آیا این فیلم سیر تکامل این ابرقهرمانان را کامل کرد یا خیر؟

      براساس یکی از کتاب های کمیک مارول، این فیلم دنباله ای از دو فیلم Captain America: The Winter Soldier 2014 و Avengers: Age of Ultron 2015 می باشد. شروع فیلم با کاپیتان آمریکا (کریس اوانز) و همکارانش فالکن (سم ویلسون) و اسکارلت ویچ (الیزابت اولسن) و ناتاشا رومانف (اسکارلت جوهانسون) می باشد که در تلاش هستند تا از سرقت یک سلاح بیولوژیکی توسط کراسبونز (فرانک گریلو) جلوگیری کنند. با وجود توقف کراسبونز، عملیات آنها چندان موفق نبود، چون در طی فعالیت های آنها خساراتی به افراد غیر نظامی وارد شد.

      کاپ و دوستانش به دفتر وزارت امور خارجه فراخوانده می شوند. بعد از حوادثی که در Age of Ultron رخ داد، سازمان ملل گزارشی از اتفاقات سوکوویا منتشر کرد و قرار شد که طی توافقی سران کشورها مسئولیت انتقام جویان را بر عهده بگیرند. تونی استارک (رابرت داونی جونیور) هنوز هم از اینکه یک مادر در سوکوویا فرزند خود را از دست داده بود، احساس گناه می کرد و به خاطر همین موضوع با این قرار داد موافق بود. انتقام جویان نیز باید این قرار داد را بررسی کنند. همه آنها با این موضوع موافق نبودند. هر کسی دلایل خود را برای نظرش داشت، عده ای هم سرباز زمستانی (سباستین استن) را مقصر حمله به جلسه ی سازمان ملل که به میزبانی مسئولین واکاندا برگزار شده بود، می دانستند. در این بین هلموت زمو (دنیل برول) که با استفاده از واژه های روسی، سرباز زمستانی را فعال کرده بود، باعث شد تا او از حادثه فرار کند. کاپیتان آمریکا سعی داشت تا بی گناهی دوست خود، سرباز زمستانی را در این ماجرا ثابت کند. دولت بر این تصمیم است که کاپیتان و دوستانش باشد دستگیر شوند. تونی استارک ۳۶ ساعت وقت درخواست می کند تا بدون درگیری آنها را تحویل بدهد.

      این یک فیلم به یاد ماندنی است، چون در آن کاراکترهایی چون کاپیتان آمریکا، آیرن من، سرباز زمستانی، فالکن، هاوک، اسکارلت ویچ، بلک ویدو، ویژن، پلنگ سیاه، مرد عنکبوتی و کاراکتر های منفی مثل کراس بونز و هلموت زمو حضور دارند. یکی از موضوعات اصلی فیلم در مورد استیو راجرز و باکی بارنز دو دوست قدیمی از بروکلین می باشد که مدت ۶۰ سال است با هم رابطه ی محکمی دارند و همین رابطه باعث اختلاف بین کاپیتان آمریکا و دیگر اعضای انتقام جویان می شود.

      یکی از بهترین صحنه های فیلم نبرد بین تیم کاپیتان آمریکا و آیرن من در فرودگاه برلین می باشد. این صحنه با اینکه بسیار اکشن بود، اما هیچوقت تکراری یا افراطی به نظر نمی رسید. جای تعجب هم نیست چون کارگردانان فیلم John Wick یعنی دیوید لیتچ و چاد استاهلسکی به عنوان تیم دوم کارگردانی به آنتونی و جو روسو در تولید این فیلم کمک می کردند. در واقع اختلاف بین قهرمانان فیلم شاید برای فیلم های دیگر مفید نباشد اما برای Civil War این کار کاملا سودمند بود. دیدن ۱۳ کاراکتر مارول که در یک صحنه در حال تعامل و ایفای نقش با همدیگر هستند، یکی از نقاط عطف این فیلم می باشد. مثلا اسکارلت ویچ از قدرت جادویی خود استفاده می کند و به کاپیتان آمریکا اجازه ی پرش به ساختمان های بلند را می دهد. انت من (پاول رود) از دقت تیر اندازی هاوک (جرمی رنر) برای نفوذ به پوشش آیرن من استفاده می کند. مرد عنکبوتی هم در بین این ابرقهرمانان خودش را به خوبی نشان داد.

      بعد از این سکانس کارگردانان فیلم به جای اینکه یک مبارزه ی بزرگتر بین کاراکترها ترتیب دهند، محوریت فیلم را به سه کاراکتر کاپیتان آمریکا، سرباز زمستانی و آیرن من اختصاص می دهند. در حالی که بیش از یک شخص در این ماجراها نقش دارد، اما تونی استارک همچنان دوست استیو کاپیتان آمریکا یعنی سرباز زمستانی را مسئول قتل پدر خود می داند.

      این فیلم به گونه ای نیست که در مورد آن بتوان گفت، بصورت عجله ای صحنه های قهرمانان به هم ربط داده شده است تا فروش بیشتری داشته باشد. این فیلم ساخته شد تا یکی از بهترین و پرفروش ترین فیلم های مارول باشد و تا حدی نیز از پس این وظیفه ی سنگین برآمد.

      اگر کسی ایده ی دیدن فیلمی با محتوای مبارزه مثل Batman vs. Superman را دارد، باید گفت که فیلم کاپیتان آمریکا بی شباهت به آن نیست، اما تفاوت آشکاری که وجود دارد، تاثیرگذاری، خلاقیت و سرگرم کنندگی این فیلم به مراتب بهتر و بالاتر از فیلم بتمن بر علیه سوپر می باشد.

      مارول از فیلم Captain America: Civil War is استفاده کرد و با حضور مرد عنکبوتی (تام هلند) خبر از بازگشت این کاراکتر محبوب در قالب یک فیلم سینمایی را اعلام کرد. اگر چه مرد عنکبوتی حضور عجولانه ای در این فیلم داشت، اما مارول از همین حضور کوتاه بهترین استفاده را کرد.
      یکی از نکات مهم افزایش بی رویه ی ابرقهرمانان و کاراکترهای منفی است، که تعدا آنها از این فیلم به فیلم دیگر افزایش پیدا می کند. به نظر می رسد که در حال حاضر این کاراکترها بیش از حد لازم وجود دارند و باید کنترل درست روی آنها انجام شود چون ممکن است این مسئله روی دو فیلم Avengers: Infinity War که قرار است در آینده تولید شوند، تاثیر منفی داشته باشد.
    • M_Bakhshi
      آیا این نقد برایتان مفید بود ؟
      M_Bakhshi
      یکشنبه, ۲۱ خر ۱۳۹۶ ساعت ۲۰:۵۱
      • نقش آفرینی بازیگران :
      • موسیقی متن :
      • جلوه های ویژه :
      • تأثیرگذاری :
      • داستان کلی :
      نقاط قوت
      نقاط ضعف
      ممکن است در برخی از قسمت ها اشاره ای مختصر به جزییات داستان داشته باشم و این هشداری است برای آن دسته از خوانندگان نقد که ممکن است ترجیح بدهند ابتدا فیلم را ببینند ؛ بستگی به خودتان دارد که آیا می خواهید فیلم را بدون هیچ پیش زمینه ای ببینید یا خیر.

      بر خلاف اسم فیلم، "کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی" به مجموعه فیلم های "انتقام جویان" بیشتر شبیه است تا فیلمی از کاپیتان آمریکا (بدون در نظرگرفتن این که کاپیتان آمریکا در هر دو مجموعه حضور دارد). آن دسته از بینندگانی که به امید دیدن یک فیلم ابرقهرمانی بزن بهادری به تماشا می نشینند مسلما ناامید نخواهند شد، اما کسانی که با حماسه کاپیتان آمریکا مشکل داشته باشند بعد از دیدن فیلم گمان می کنند فریب داده شده اند. نه تنها "جنگ داخلی" وقایع "انتقام جویان2 : عصر آلترون" را نادیده نمی گیرد (نکته ای که من مطمئنم هواداران را راضی خواهد کرد) بلکه آن ها را جلا می بخشد. هم چنین دنباله ی سرراستی برای "کاپیتان آمریکا : سرباز زمستان" نیز هست. می توان گفت "جنگ داخلی" روی داستان های فرعی زیاد و بدون لزومی تمرکز می کند، از جمله رابطه لوس بین کاپیتان آمریکا و دوست دوران بچگی اش "باکی بارنز (سباستین استن)" که در طول مدت کوتاهی از فیلم یک بار دیگر توسط آدم بدهای داستان دستگیر و برنامه ریزی می شود تا به عنوان سرباز زمستان، انتقام خود را بگیرد. جدا از رابطه کاپیتان و باکی، "جنگ داخلی" یک عنصر واقعی دیگر را به دنیای "انتقام جویان" اضافه می کند. بدگمانی کشورهای دیگر جهان بیشتر شده و از این گروه ابرقهرمانی می خواهند به کمیسیون جهانی اجازه دهد تا بر اعمالشان نظارت داشته باشد.

      تعدادی از انتقام جویان مانند مرد آهنی (رابرت داونی جونیور) ، بیوه سیاه (اسکارلت جوهانسون) ، ماشین جنگی یا همان "وار ماشین" (دان چیدل) و ویژن (پاول بتانی) با اکراه موافقت می کنند. کاپیتان فالکن (آنتونی مکی) ، هاوکی (جرمی رنر) ، مرد مورچه ای (پاول راد) و اسکارلت ویچ (الیزابت اولسن) معتقدند که استقلال گروه در خطر است. تازه کارها پلنگ سیاه (چادویک بوسمن) و مرد عنکبوتی (تام هالند) از مرد آهنی هواداری می کنند. این گونه، خطوط جنگی ترسیم می شوند و مناقشات سیاسی در طول جنگ نمود پیدا می کند. اگرچه نتایج به دست آمده به طور ناامیدکننده ای محدود است. فیلم "بتمن مقابل سوپرمن" (که موفقیت محدودی داشت) تلاش کرد تا خسارت های ناشی از فعالیت های ابرقهرمان ها را نشان دهد که حتی با وجود حاصل شدن مقصود (از بین بردن تهدیدات یک شرور بزرگ) ، مقدار تلفات غیرنظامی غیر قابل قبول بود. "جنگ داخلی" هم مشابه عمل می کند. راهکار نظارت دولت بر اعمال ابرقهرمانان توطئه آمیز به نظر می رسد اما به طرز خوب و موثری در این فیلم استفاده نشده است . به طور کلی، مجموعه فیلم های "ایکس من" این کار را بهتر انجام داده اند. اما حداقل این فیلم داستان را به گونه ای تعریف می کند که بیننده ترجیح می دهد آن را دنبال کند.

      موفقیت فیلم مدیون برآورده کردن انتظارات تماشاگرانش است که به خوبی تقابل بین ابرقهرمانان را بازگو می کند. در دهه 1970 و 1980 جنگ های بزرگ کامیک بوکی پرطرفدار و پرفروش بودند و این به ترقی و تکامل آن ها کمک زیادی کرد. در کتاب های کامیک هیچ چیز "خیلی بدی" رخ نمی دهد و آدم خوب های داستان در مقابل مسائل جدی فقط غر می زنند. بنابراین "جنگ داخلی" پر است از له کردن و کتک کاری و ترکاندن! (با وجود این که فیلم در حالت کلی شوخ طبعی خود را حفظ می کند) . به علاوه ، با وجود اتفاقات زیادی که در خلال جنگ بزرگ رخ می دهد، کارگردانان "آنتونی" و "جو روسو" نمی توانند قدرت اکشن فیلم را حفظ کنند. بعضی از شخصیت ها به حال خود رها می شوند و گاه گداری دوربین به آنان باز می گردد. همین که داستان فیلم تعداد زیادی کاراکتر تعریف می کند و فیلمسازان تلاش می کنند به هر کدام بپردازند، خود یک مشکل است. با پیشرفت داستان، این آشوب داخلی قدرتمندتر ، هیجانی تر و متقاعد کننده تر است. صحنه جنگ دراماتیک است و تنها نمایشی نیست.

      علاقه مارول به هرچه سریعتر واردکردن "مرد عنکبوتی" به آن چه که "کهکشان سینمایی مارول" شناخته می شود، با وجود حضور اندک او چندان نتیجه بخش نبوده است. اگرچه مرد عنکبوتی مشارکت ارزشمندی در صحنه جنگ دارد ، اما معرفی نامناسب او به کل بدنه فیلم ضربه می زند. "تام هالند" با فرصتی که کسب کرده می تواند در قالب نقش پیتر پارکر پیشرفت کند اگرچه این آغاز مساعدی برای او نبود. این ورود ناگهانی او فرصت همذات پنداری و درک شرایط را از مخاطب می گیرد. و با وجود این که من "ماریسا تومی" را تحسین می کنم، اما به نظر من انتخاب او برای نقش "عمه می" عجیب و غریب به نظر می رسد!

      ساختن فیلمی مجزا برای "مرد مورچه ای" عاقلانه به نظر می آید، چون او برخلاف "مرد عنکبوتی" بدون هیچ زمینه ای به متن داستان وارد نمی شود. "پاول راد" نقش اسکات لانگ را مال خود کرده است. و اگرچه مرد عنکبوتی ابرقهرمان شناخته شده تری است (مسلما شناخته شده ترین ابرقهرمان مارول) اما نمی توان گفت نقش "پیتر پارکر" در این فیلم خوب و جا افتاده است. می توان گفت مارول با دقت، سعی در تعریف دنیا و شخصیت هایش دارد ، در حالی که کمپانی دی سی با چپاندن زوری و عجولانه "زن شگفت انگیز" در فیلم "بتمن علیه سوپرمن" نشان داد که اشتباه عمل کرده است. لحن "جنگ داخلی" نسبت به دنیای تیره و افسرده ای که "زک اسنایدر" در "بتمن مقابل سوپرمن" خلق کرده بود، تازه نفس و متفاوت بوده که هدف آن سرگرم کردن تماشاگران نه افسرده کردن آنان است. دیالوگ های "تونی استارک" مانند همیشه بدبینانه اما شوخ نوشته شده است. "مرد عنکبوتی" نیز هنگام مبارزه کردن تیکه پرانی می کند. و تمامی صحنه ها در شب یا در باران اتفاق نمی افتد. لحظات تاریک زیادی در فیلم وجود دارد اما با لحظه های امیدبخش و ملایم در تعادل است.

      فیلم های برگرفته از کتاب های کامیک به نقطه ای رسیده اند که هرکدام از آن ها از روایت داستانیِ بهتر و غنی تری برخوردار باشد، نسبت به بقیه فیلم های پیشین موفق تر خواهد بود. "انتقام جویان" تا این لحظه کماکان بهترین فیلمِ تیمی ابرقهرمانان است، به طوری که تاکنون رقیبی نتوانسته این عنوان را از آن سلب کند. "ددپول" سرگرم کننده ترین ابرقهرمانی است که از سال 2012 بر پرده سینماها نقش بسته است. "جنگ داخلی" از فیلم های پر ادعای "انتقام جویان 2" و "بتمن مقابل سوپرمن" تاریک و محزون بهتر است، اما به اندازه "سرباز زمستان" جذاب و محکم نیست. این روزها فیلم های ابرقهرمانی به سمت جنگ های بزرگتر پیش می روند. این فیلم هم جذاب است اما در حالت کلی بیننده را کاملا راضی نمی کند. مارول ما را برای "اتفاقات بزرگی که در راهند" مشتاق نگه داشته است. خوشبختانه وقتی این اتفاقات رخ دهند، انتظاراتی که از این هیجانات به دست آمده را می توانند برآورده کنند.


      مترجم: بابک مؤیدزاده
      منبع: نقد فارسی