گرو که به همراه سه دخترش (که در سری اول به فرزندی گرفت) ، زندگی جدیدی را با لوسی (که در سری دوم با او آشنا شد) آغاز کرده، قصد دارد تا تمام شرارت های پیشین خود را کنار بگذارد و به زندگی اش بطور عادی ادامه دهد. همه چیز به خوبی پش می رود تا اینکه سر و کله برادر دوقلواش درو که بسیار دلرباتر، خوش قیافه تر و موفق تر از گرو است پیدا میشود و این دو برادر با هم همراه میشوند تا آخرین شرارتشان را انجام بدهند...
انیمیشن "من نفرت انگیز 3" با اینکه امتیاز بالایی از طرف مردم و منتقدین کسب نکرد اما با بودجه‌ای 80 میلیون دلاری بیشتر از یک میلیارد دلار فروش داشت. بخشی از این فروش مربوط به دو قسمت قبلی مجموعه است اما بی انصافیه اگه بگیم خود این انیمیشن صرفا برای اهداف تجاری بوده. صدا پیشگی، رنگ‌بندی، کارهای خنده‌دار مینیون‌ها، شخصیت جالب ضد قهرمان و... رو نمیشه نادیده گرفت.
با این وجود منکر اشکالاتش هم نمیشم. به شرط حفظ کیفیت کار، زمان فیلم میتونست بیشتر باشه تا بهتر به شخصیتها پرداخته بشه و ضد قهرمان خیلی راحت و سریع نبرد آخر رو نبازه. خلاقیت و ریزه‌کاری‌های کمتری نسبت به نمونه‌های قبل داشت و در آخر فیلم نقش خاصی برای مینیون‌ها وجود نداشت. یا در دو قسمت برت خودش رو جای دو نفر دیگه جا میزنه و چهره و لباس اونا رو میپوشه که خیلی ساده و مبتدیانه است.
یکی از دلایل ضعیف‌تر بودن این قسمت شاید به دوبله برگرده که اکثرا قبلیا رو با دوبله دیدن و این رو با زبان اصلی. مطمئنا اگه با دوبله‌ای در اون حد این قسمت رو ببینیم بیشتر باهاش ارتباط برقرار می‌کنیم.
بازیگران مطرحی در این اثر صداپیشگی کرده اند که استیو کارل و کریستن ویگ از جمله مشهورترین آنها هستند. البته جولی اندروز مشهور هم در نقش مادر گرو صداپیشگی کرده.
داستان فیلم درباره چیست ؟
گرو و زن و بچه اش زندگی عاشقانه ای را آغاز کرده اند و مشغول خوشگذرانی هستند که یکدفعه سر و کله برادر گروه پیدا می شود و شرارتی جدید آغاز می گردد که...
کارگردان کیست؟
کایل بلدا و پیر کافین که تنها کار بلند سینمایی شان انیمیشن « مینیون ها » و قسمت نخست « من نفرت انگیز » بوده است.
خانواده ها در هنگام تماشای فیلم باید به چه نکاتی توجه نمایند؟
اینکه تنقلات فرزندانشان مهیا باشد تا با خیال راحت به تماشای اثر بنشینند.
نکات مثبت فیلم ؟
قسمت سوم « من نفرت انگیز » هنوز شاد و سرزنده است و رنگ آمیزی شاد و متنوع انیمیشن هم بهرحال جلوه ای خوشایند به اثر بخشیده. البته برای لذت کامل بردن از این قسمت حتما باید سن و سالتان بسیار کم باشد تا تاثیر بیشتری از این موارد بگیرید!
ایده اضافه شدن فردی به داستان که کلاً دهه هشتادی است، ایده بامزه ای بوده است هرچند که در اجرا در حد یک ایده باقی مانده. ارجاع به سبک زندگی و موسیقی دهه هشتاد شاید تنها دلیلی باشد که بتواند بزرگسالان را پای اثر بنشاند!
هنوز هم مینیون ها بهترین دلیل برای تماشای انیمیشن هستند.
نکات منفی فیلم ؟
به واقع عیان است که سازندگان ایده ای برای خلق « من نفرت انگیز 3 » نداشته اند و مجموعه ای از اتفاقات تکراری و نخ نما مثل برادر دوقلو و تلاش برای اثبات شایستگی های اخلاقی را مطرح نموده اند؛ کیفیت اجرایی این موارد هم به نسبت قبل ضعیف تر می باشد.
شوخی های فیلم ساده لوحانه تر از قسمت قبل نوشته شده است. به نظر می رسد که بازار هدف اینبار سازندگان بطور کامل کودکان بوده و کاری به بزرگسالان نداشته است چراکه هیچ محتوای بزرگسالانه ای برای انیمیشن در نظر گرفته نشده است.
حرف آخر :
« من نفرت انگیز 3 » با اهداف تجاری به سینما آمده و دغدغه ای جز فروش نداشته است. البته که هدف نهایی هر اثری فروش و تسهیل در چرخه اقتصادی کمپانی سازنده می باشد اما معمولاً سعی می شود جنبه های هنری انیمیشن سازی هم مد نظر قرار بگیرد تا تماشاگر هم دلیلی برای تماشای قسمت های بعدی اثر داشته باشد. اما درباره قسمت سوم « من نفرت انگیز » این معادله بیشتر به سمت اقتصاد گرایش پیدا کرده و بطور قطع می توان گفت که قسمت سوم در مقایسه با دو قسمت قبل به مراتب در جایگاه پائین تری قرار می گیرد.
