در طول رژه سواره نظام مجوس، دختر خانواده مارتین، آمایا ناپدید می شود. روزنامهنگار میرن، مصمم به یافتن او، پرونده را به عهده میگیرد.
یک درمانگر غمگین شروع به گفتن دقیقاً به مشتریان خود می کند که چه فکر می کند. او با نادیده گرفتن آموزش و اخلاق خود، متوجه می شود که تغییرات بزرگی در زندگی مردم ایجاد می کند - از جمله زندگی خودش.
چارلی توانایی خارقالعادهای برای تشخیص اینکه کسی دروغ میگوید دارد. او با Plymouth Barracuda خود به جاده میرود و با هر توقفی با گروه جدیدی از شخصیتها و جنایات عجیب روبرو میشود که نمیتواند به تحقیق و حل آن کمک کند.
در سال 1995، ایزابل بیکر هفده ساله به قتل رسید. این جنایت شهر کوچک اشفورد را شوکه کرد و جامعه جزیره ایزابل در دریای جنوبی استرالیا را ویران کرد. پرونده هرگز حل نشد، قاتل هرگز پیدا نشد. در سال 2020، باز شدن یک کپسول زمان رازی را کشف می کند که کارآگاه پرونده سرد جیمز کورمک (فیمل) را در ردیابی قاتل قرار می دهد.
داتون ها در اوایل قرن بیستم با مجموعه جدیدی از چالش ها روبرو شدند، از جمله ظهور گسترش غرب، ممنوعیت و رکود بزرگ.
سالهای دانشجویی چهارشنبه آدامز را دنبال میکند، زمانی که او تلاش میکند تا بر توانایی روانی در حال ظهور خود مسلط شود، معمایی که پدر و مادرش را درگیر کرده است را خنثی کرده و حل کند.
پس از آزادی از زندان، کاپو مافیایی دوایت "ژنرال" مانفردی به تولسا، اوکلاهاما تبعید می شود، جایی که او یک امپراتوری جنایتکار جدید با گروهی از شخصیت های نامحتمل می سازد.
داستان یک فرد معتاد به هروئین که به دلیل سرقت زندانی شده است. او از زندان فرار می کند و خود را به عنوان یک پزشک در محله های فقیر نشین بمبئی جا می زند.
دنجی رویای ساده ای برای داشتن یک زندگی شاد و آرام دارد و با دختری که دوستش دارد وقت می گذراند. با این حال، این بسیار دور از واقعیت است، زیرا دنجی توسط یاکوزا مجبور به کشتن شیاطین می شود تا بدهی های خردکننده خود را بپردازد. با استفاده از شیطان حیوان خانگی خود پوچیتا به عنوان یک سلاح، او آماده است تا برای کمی پول نقد هر کاری انجام دهد.
داستان هیولای میلواکی از منظر قربانیان و بیکفایتی پلیس روایت میشود که به بومی ویسکانسین اجازه داد تا یک قتل چند ساله انجام دهد.